A
Accessory: وسیلهای است که به اکچویتر یا عملگر اضافه شده و عملکرد آن را بهبود میبخشد. به طور مثال قابلیت باز و بسته کردن شیر به صورت دستی
Actual Pressure Drop: تفاوت بین فشار ورودی و فشار خروجی شیر (افت فشار)
Actuator (عملگر) (اکچویتر): دستگاهی است که برای باز و بسته کردن و کنترل کردن جریان شیر به صورت خودکار به کار میرود. انواع مختلف آن عبارتاند از الکتریکی، هیدرولیکی و نیوماتیک. حرکت آن ممکن است ربعگرد باشد یا چند بار چرخش داشته باشد.
اکچویتر برای کاربردهای زیر استفاده میشود:
- دسترسی به شیرها به دلیل دورافتاده بودن مکان آنها دشوار است (در خطوط لوله)
- شیرها در مکانهایی خطرناک واقع شدهاست
- باز و بسته کردن شیر زمان زیادی بگیرد (هرچه شیر بزرگتر باشد زمان بیشتر باشد)
Actuator Stem: میلهای است که در شیرهای با طراحی خطی به کار میرود و به اکچویتر متصل میشود
Angle Valve: شیرهایی هستند که مجرای ورودی و خروجی آنها در بدنه باهم زاویه 90درجه دارند
ANSI: مخفف عبارت American National Standards Institute میباشد. ANSI استانداردهایی را در قالب طبقهبندی براساس دما و کلاس فشاری تهیه میکند که بر پایه متریال بدنه میباشد. کلاسهای فشاری ANSI عبارتاند از : 150، 300، 400، 600، 900 ،1500 و 2500
API: مخفف عبارت American Petroleum Institute میباشد.API، استانداردهایی برای انواع شیرآلات صنعتی موجود در سرویسهای مختلف را ارائه میکند
پرکاربردترین استانداردهای API:
API 527: که به منظور تست میزان آببندی نشیمنگاه و حداکثر میزان نشتی قابل قبول در شیرهای اطمینان به کار میرود
API 598: استانداردهای مربوط به تست هیدرواستاتیک شیرآلات On/Off میباشد
API Standard 6D: اصول طراحی شیرهای درون خطوط لوله را مشخص میکند
API Standard 600: نوع طراحی شیرها را توصیف میکند و ضوابط و مقررات مربوط به طراحی شیرهای دروازهای فولادی را مشخص میکند.
ASME: مخفف American Society of Mechanical Engineers میباشد که یک انجمن علمی مهندسی با تمرکز در زمینهٔ مهندسی مکانیک است.
B
Backflow: زمانی که جهت معمول جریان برمیگردد
Back Pressure: فشاری که به جریان پاییندست در نشیمنگاه اعمال میشود
Back Seats: در شیرهای خطی، فضایی که استم وارد بونت شیر میشود باید آببندی شود تا از نشتی سیال داخل شیر به بیرون جلوگیری شود
Ball Valve: شیرهای ربعگرد با مجرابند کروی میباشند که بین دو نشیمنگاه قرار گرفتهاست. خصوصیات آن شامل باز و بسته شدن سریع شیر و قطع کامل جریان میباشد. شیرهای توپی یا بالولو به عنوان شیرهای قطع و وصل در صنایع نفت و گاز به کار میروند.
Bellows: وسیلهی آببندی میباشد که از نشتی در خط جریان بین بدنه و استم جلوگیری میکند
Blowdown: به عمل تخلیه سیال فرآیندی به منظور کاهش فشار درون سیستم خط لوله گفته میشود. این عمل معمولاً در Pressure Relief Device انجام میشود
Body: بدنه یا اصلیترین عضو حاوی فشار میباشد که شامل اجزاتی کلاژر است و از اجزای داخلی محافظت میکند
Breakout Torque: گشتاور مورد نیاز که برای باز کردن یا تعویض نشیمنگاه مورد نیاز است
Brinell Hardness Number: اعدادی بین 111 تا 745 که سختی نسبی متریال را نشان میدهند. هرچه عدد بالاتر میرود ماده نیز سختتر میشود
Bubble-Tight: قابلیتی از شیرآلات صنعتی است که باعث میشود در مدت زمان مشخصی تحت فشار تست، دچار نشتی قابل اندازهگیری نشوند.
Butterfly Valve: از شیرهای ربعگردی میباشد که یک دیسک دایرهایشکل دارد که به عنوان مجرابند به کار میرود. در طراحی استاندارد آن، استم در مرکز دیسک میچرخد و به صورت متقارن میباشد.
Butt-weld End Connection: یکی از انواع اندکانکشن میباشد که اصطلاحاً به آن اندکانکشن جوشی گفته میشود. دو سر شیر برای ورود به لوله جوش خورده، سپس به صورت لب به لب نیز با لوله جوش داده میشوند. این نوع نشتی را به حداقل میرساند و دوام بالایی دارد.
C
Certified material test report: گزارش اطلاعات اجزای سازنده که شامل نوع ترکیببندی شیمیایی و یا اطلاعات مکانیکی آنها میباشد.
Check valve: شیر یکطرفه یکی از انواع شیرهاست که به سیال اجازه جریان یافتن در یک جهت را میدهد اما جلوی جریان برگشتی را میگیرد. انواع شیرهای یکطرفه شامل مدل Swing check, tilting disk check, wafer check و non slam (مدل پیستونی) هستند. شیرهای یکطرفه (که به آنها non-return valve هم گفته میشود) معمولاً به صورت خودکار عمل میکنند.
Class: کلاس برای توصیف نرخ فشاری در سیستم خط لوله به کار برده میشود. برای مثال کلاس 150, 300, 600, 900 و یا API 3000, API 5000. این عدد اشاره به بالاترین میزان فشاری دارد که یک فلنج در ابعاد مشخص و با متریال مشخص میتواند عبود دهد و در خطوط لوله استفاده شود.
Concetric butterfly valve: یک شیر پروانهای با یک صفحه نصب شده در مرکز آن است.
Control valve: به شیرهایی گفته میشود که جریان یا فشار را سیال را تنظیم میکند. شیرهای کنترلی معمولاً توسط سیگنالهایی که از طریق دستگاههایی مانند فلومتر و گیجهای دما انتقال مییابد، عمل مینمایند. شیرهای کنترلی معمولاً در تطابق با اکچویترها و Positioner هستند. شیرهای کروی با عملگر نیوماتیکی به طور گستردهای برای هدفهای کنترل در بسیاری از صنایع به کار میرود، اگرچه شیرهای ربعگرد مانند شیرهای توپی و شیرهای پروانهای هم به طورگسترده به کار میروند.
Corrosion: این پدیده خوردگی نامیده میشود که به از بین رفتن یک فلز (معمولاً) به دلیل واکنشهای شیمیایی با محیط اطراف میباشد. این پدیده گاهی اوقات “weight loss” هم نامیده میشود.
Cryogenic valves: این شیرها میبایست دارای یک جعبه خنک به عنوان بخشی از بدنه باشند که اجازه تشکیل یک مانع بخار بین محفظه پکینگ و گاز مایع شده را بدهد.
CV: این مشخصه در شیرسازی با نام ضریب عملکرد شیر شناخته میشود. طریق محاسبه آن مقدار دبی سایل خروجی که از شیر در دمای 60 درجه فارنهایت عبور میکند و به میزان 1psi در آن افت فشار ایجاد میکند.
D
Design pressure: فشاری که در هنگام ساخت و طراحی خطوط لوله به کار برده میشود و ضوابط مربوط به ضخامت دیواره لوله، اتصالات، فلنجها، شیرها، پیچ و مهرهها را مشخص میکند.
Design temperature: دمایی که در هنگام ساخت و طراحی خطوط لوله به کار برده میشود و ضوابط مربوط به ضخامت دیواره لوله، اتصالات، فلنجها، شیرها، پیچ و مهرهها را مشخص میکند.
Destructive test: تستی که در طی آن تمام یا بخشی از یک جز که به وسیله روشهای مکانیکی یا شیمیایی برای آزمایش خواص آن از بین رفته میرود.
Diaphragm valve: شیرهای دارای دو راستا میباشند که با اعمال نیروی خارجی به یک عنصر انعطافپذیر یا یک دیافراگم عمل میکنند (معمولاً الاستومر). شیرهای دیاگرامی ممکن است برای دوغابها (جایی که دیگر شیرها ممکن است مسدود شوند) یا در کاربردهای بهداشتی استفاده شوند.
Differential pressure: تفاضل فشاری بین جریان پاییندست و بالادست میباشد. که آن را به دلتا p میشناسیم.
Direct-acting actuator: عملگر دیافراگمی میباشد که به استم عملگر اجازه extend میدهد.
Disc: از اجزای کلاژر که باعث بستن مجراها میشود.
DN: یک استاندارد ISO میباشد که کوتاه شده عبارت Nominal diameter میباشد و به معنی قطر اسمی لوله میباشد. هر 4 اینچ برابر 100 DN میباشد.
Double-acting positioner: یک پوزیشنر میباشد که دارای ساز و کاری است که منجر به ذخیرهسازی و خروج هوا در دو طرف پیستون عملگر یا دیافراگم به صورت همزمان معین میشود.
Double block and bleed: یک شاخصه در شیرهای صنعتی میباشد که عمل آببندی را بهبود میبخشد. یک مجرای کوچک برای تخلیه سیال اضافی که در فضای میانی بین دو جز آببندی قرار گرفتهاست میباشد.
Double disc check valve: یک شیر یکطرفه با دو دیسک نیمدایرهای که به یکدیگر لولا شدهاند و زمانی که مسیر در جهت درست حرکت کند تا میشود و زمانی که جریان برمیگردد میچرخند. همچنین با عنوان Split disc check valve هم شناخته میشوند.
Downstream: به عنوان جریان پاییندست و به معنی جریانی که از شیر عبور کردهاست شناخته میشود.
Ductility: خواص یک فلز که تخریب میشود زمانی که تحت فشار قرار میگیرد. Ductility با افزایش درصد میزان کش آمدن قطعه درست قبل از شکستگی اندازهگیری میشود
Dye penetrant: یک رنگ روشن قرمز یا فلورسنت که برای نمایان ساختن ترک های سطحی، وجود حفره یا خلل و فرج استفاده می شود. رنگ به وسیله اسپری اعمال می شود و رنگ اضافی حذف می شود تا عیوب سطحی را آشکار کند که با نور طبیعی یا فلورسنت تشخیص داده شوند.
E
Eccentric butterfly valve (شیر پروانهای غیر متمرکز): در این نوع شیر ، شفتی که دیسک را حرکت میدهد دارای اندکی انحراف است که این انحراف موجب حرکت بیضوی دیسک هنگام عبور از سطح نشیمنگاه میگردد. این اثر منجر به کاهش اصطحکاک و سایش دیسک به بدنه میشود
Elastomer: پلیمری که انعطافپذیر بوده و حالت ارتجاعی دارد و هنگام آببندی از آن استفاده میشود.
Electric actuator: عملگری میباشد که از یک موتور الکتریکی برای به کار انداختن استم شیر استفاده میکند.
End connection: قسمتی از شیر است که که به سیستم خط لوله متصل میشود که میتواند انواع مختلفی شامل رزوهای، سوکتی، فلنجی، جوشی و … باشد
End to End: در شیرهای جوشی به فاصله بین دو اندکانکشن End to End میگویند مانند اصطلاح Face to Face که برای شیرهای فلنجی به کار میرود.
Erosion (فرسایش): وزن متریال درون سیستم خط لوله کاهش پیدا میکند که دلیل آن جریان فرآیندی است. فرسایش در فرآیندهایی که در آنها جریان به اندازه کافی فیلتر شده و جایی که جریان مواد جامد را با خود حمل نمیکنند رخ نمیدهد.
Examination: بررسی یک شیر کامل یا اجزای آن به صورت جداگانه به منظور تایید محصول برای کسب رضایت کاربران
Explosion proof: یک ضمانت است که به واسطه آن یک دستگاه الکتریکی را میتوان در مناطقی که به صورت بالقوه قابلیت انفجار دارند استفاده کرد. این دستگاه میبایست از هر منبع الکتریکی که احتمال جرقهزدن دارد، جدا شود.
Extended bonnet: زمانی به کار میرود که دمای جریان یا خیلی بالا یا خیلی پایین باشد تا از آسیب رسیدن به مجرابند جلوگیری شود.
F
Fire resistant: یک توانایی از شیر میباشد که در مقابل آتش دوام میآورد و Failure position را حفظ میکند. چنین شیری به اقلامی تجهیز شده به منظور دستیابی به این موقعیت هستند.
Fire-safe: یک توانایی از شیر میباشد که میزان جریان از دسترفته را در پاییندست و به اتمسفر پس از انجام Fire Test به حداقل میرساند.
Flat face: یک فلنج که سطح برآمده و رینگهای شیاردار ندارد. این نوع فلنجها به طور کلی در لولهکشیهای با کلاسهای فشاری پایینتر مانند ASME 125lb یا 150lb در آهن ریختهگری شده و کربن استیل.
Flat gasket: یک ورقهی دایرهای و تخت با یک قطر درونی و بیرونی مانند یک حلقه
Floating ball: یک شیر توپی میباشد که در آن توپی به بدنه شیر متصل نیست
Floating seat: یک سیترینگ است که به بدنه شیر متصل نشده است و به راحتی میتواند به سمت اجزای کلاژر حرکت جزئی داشته باشد و آببندی قابلقبولی را فراهم کند
Float valve: یک شیر که به صورت خودکار زمانی که سطح مایع دستخوش تغییر میشود باز یا بسته میشود. این شیر به صورت مکانیکی با شناور بودن که به سطح آب بستگی دارد عمل میکند.
Fluid: متریالی میباشد که امکان جریان یافتن را داشته باشد. مانند گازها، مایعات، دوغابها، pellets و powder
Full bore: اصطلاحی است که برای مثال برای شیرهای توپی برای نشان دادن تساوی قطر درونی شیر با خط لولهای که شیر در آن نصب شده است به کار برده میشود.
Full bore valve: هر شیری که اجزای کلاژر آن قطر درونی یکسانی با قطر خارجی شیر داشته باشند. همچنین به این نوع از شیرها Full port valve نیز گفته میشود. از این شیرها در فشارهای پایینتری نسبت به مدل Reduce Bore یا کاهنده به استفاده میشود.
Full closed: وضعیتی از شیر میباشد که به صورت کامل بسته است. زمانی اتفاق میافتد که اجزای کلاژر به طور کامل در جای خود قرار گرفته باشند.
Full open: وضعیتی از شیر میباشد که به صورت کامل باز است. زمانی که اجزای کلاژر در موقعیت کاملاً باز قرار بگیرند بیشترین مقدار عبوری جریان از شیر عبور میکند.
Full trim: ناحیهای از نشیمنگاه شیر است که توانایی عبور بیشترین مقدار جریان را برای سایزهای بخصوصی دارد.
G
Gasket: یک قطعه آببندی که میتواند نرم یا سخت باشد و برای اتصال با فلنجها استفاده میشود
Gate Valve: یک شیر چرخشی میباشد که برای بستن شیر دیسکی مانند دروازه دارد که دارای دو وجه میباشد.
Gate ها به صورت خطی و عمود بر مسیر حرکت جریان میباشند. این نوع از شیرها در حالت معمولی جهت استفاده در حالات کاملاً باز یا کاملاً بسته به کار میروند و برای کاربردهای خفگی و تنظیم جریان مناسب نیستند.
شیرهای دروازهای آببندی فوقالعادهای را ایجاد میکنند و به طور گسترده در صنایع پتروشیمی مورد استفاده قرار میگیرند. این دسته از شیرها همچنین شامل Knife gate valve (شیرهای دروازهای چاقویی)، Conduit gate valves و شیرهای دروازهای گوهای میباشند. شیرهای دروازهای چاقویی، gateهای با ضخامت کمتری دارند که لبهای مانند چاقو داشته که آنها را برای عبور جریان جامدات مناسب میسازد. برای مثال در صنایع خمیر و کاغذ مورد استفاده قرا میگیرند.
Conduit gate valvesها یک دیسک مستطیلی به عنوان عضو مجرابند دارند. مجرابند این شیر به صورت مستطیلی بوده و داخل آن یک مجرای دایرهایشکل وجود دارد. زمانی که مجرای دایرهای پایینتر از نشیمنگاه قرار گیرد شیر بسته میشود.
شیر دروازهای گوهای دارای gate گوهایشکل میباشد که در آن گوهها در بین نشیمنگاه شناور شیر قرار گرفتهاند و شیر را میبندند.
Gearbox: برای اطمینان از عملکردن راحتتر در شیرهای با سایز بالا به کار برده میشود
Gland Bushing: در قسمت بالایی پکینگ باکس قرار میگیرد و مانند یک مانع عمل میکند و از پکینگ در برابر هوازی آزاد محافظت میکند و نیرو را از گلند فلنجی به پکینگ منتقل میکند.
Gland flange: قسمتی از یک شیر میباشد که برای کنار هم نگهداشتن اجزای داخلی استفاده میشود
Globe valve: یک شیر چرخشی میباشد با یک مجرابند که به صورت عمود بر نشیمنگاه قرار گرفته است و به صورت کلی آببندی را موازی با جهت حرکت جریان انجام میدهد. این نوع از شیرها هم برای ایجاد خفگی و هم برای تنظیم و کنترل جریان کاملا مناسب میباشند.
Graphite: یک متریال پایه کربنی میباشد که در ساخت گسکت و پکینگ کاربرد دارد و مناسب برای دماهای بالا نیز میباشد.
H
Hardafcing: عمل جوش دادن یک آلیاژ سختتر بر روی یک فلز دارای پایه نرمتر به منظور ایجاد یک سطح مقاومتر است.
Hardness: توانایی و قابلیت متریال مختلف در برابر فرورفتگی و تخریب تعریف میشود
Hardness Rockwell test: روشی برای تست و ثبتکردن سختی متریال بر پایه عمق فرورفتگی میباشد. هر چه قدر عدد نشان داده شده بالاتر باشد به معنی مقاومت بیشتر و سختی بالاتر میباشد. این سختی همچنین با HBR یا HCR شناخته میشود که بستگی به آن دارد که بر اساس چه معیاری استفاده شود.
Heat treating: فرآیند تولید فلز که شامل گرمایش و سرمایش در دماهای از پیش تعیین شده میباشد و با یک روش خاص و در بازههای زمانی خاص مورد استفاده قرار میگیرد.
Hydraulic actuator: دستگاهی میباشد که به استم شیر متصل شده و از انرژی هیدرولیکی (نیروی وابسته به نیروی آب) برای باز و بسته کردن شیر و تنطیم جریان استفاده میکند. سیال هیدرولیکی بسته به نوع تنظیمات ممکن است هم توانایی باز و بسته کردن شیر را داشته باشد یا تنها توانایی باز کردن شیر را داشته باشد. در نوع دوم، فنر معمولاً برای برگشت عملگر آن به حالت بسته متصل میشود.
Hydraulic test: یک تست است که در آن از آب تحت فشار، برای شناسایی هر گونه نشتی داخل بدنه، اتصالات آببندی یا اجزای کلاژر استفاده میشود. در حالت کلی فشار این تست 1.5 برابر فشار طراحی در دمای محیط میباشد.
I
Impact: تستی که در آن با اندازهگیری فشار لازم برای ترک برداشتن قطعه یا متریالی (متریال شیرهای صنعتی) که روی آن تست انجام میشود میزان مقاومت در برابر ضربه آن را تعیین میکنند
Inclusion: شئ خارجی یا ذرهای که در انواع جوشی، فورج و ریختهگری شده وجود دارد و تاثیرات منفی روی اجزا گذاشته و باعث خرابی و به وجود آمدن نشتی میشود.
Inlet: مجرایی که سیال از آن وارد شیر میشود.
Inspection: بازرسی یک شیر یا یک قطعه توسط مصرفکننده یا تاییدیه بازرس شخص ثالث. این به معنی آن است که شیر یا قطعه موردنظر نیازهای کاربر را فراهم میکند.
Internal flanges: اتصال فلنجی که در بدنه شیر آن را ایجاد کرده یا به صورت ریختهگری میباشد.
Integral seat: نشیمنگاهی که در حقیقت قسمت ماشینکاری شدهای از یک شیر به صورت یکپارچه میباشد و به آن وصل یا ضمیمه نمیشود.
J
Jacketed valve: محفظهای است که اطراف شیر قرار میگیرد و به آن اصلاحاً Jacket گفته میشود. بخار برای گرم نگهداشتن مایعات در دمای مورد نیاز وارد ژاکت میشود.
L
Leakage: به معنای نشتی میباشد، به طوری که سیال داخل فرآیند در هنگام بسته بودن شیر از آن خارج میشود.
Lever operator: روش دستی برای به کار انداختن عملگر شیر میباشد که در آن از یک هندل استفاده میشود.
Lift Check valve: از انواع شیر یکطرفه میباشد که در آن از برگشت جریان بالادست به وسیلهی یک جزء شناور که میتواند به شکل توپی یا دیسک یا پلاگ باشد، جلوگیری میشود. این طراحی شامل یک پیستون میباشد که به وسیلهی آن دیسک در حین عملیات در معرض سیال قرار میگیرد.
Limit switch: یکی از ضمایم الکترومکانیکی است که به عملگر اضافه شده و برای تشخیص محل قرارگیری اجزای کلاژر شیر به کار میرود.
Linear valve: یکی از انواع شیرها میباشد که دارای استم کشویی (Sliding stem) بوده و مجرابند شیر را بالا و پایین میبرد و در واقع به صورت خطی عمل میکند.
Locking device: زنجیری است که به شیر یا عملگر متصل میشود و که شیر را در حالتی مشخص قفل نگه میدارد و اپراتورها میتوانند به صورت دستی وضعیت آن را تغییر دهند.
Lug body: یک شیر پروانهای ویفری بدون فلنج که نیز به تعدادی سوراخ جهت اتصال شیر به فلنج خط لوله از طریق پیچ در دور تا دور شیر دارد.
M
Magnetic particle inspection: یکی از روشهای تست است که در آن ذرات مغناطیسی مورد بازرسی قرار گرفته و فرورفتگیها، ترکها و ناهماهنگیها مشخص میشود (به این تست معمولاً MT یا MPI گفته میشود). این تست جزو دسته تستهای Non-destructive (تستهای غیر مخرب) محسوب میشوند.
Manual handwheel: هندویل عضوی از شیر است که به صورت دستی عمل کرده و به منظور باز و بسته کردن و تغییر مکان شیر از آن استفاده میشود. زمانی که از هندویل در شیرهای صنعتی استفاده میشود نیازی به عملگر خودکار نیست.
Manual valve: این نوع از شیرها به صورت دستی عمل میکنند و دارای هندویل یا اهرم میباشند که معمولاً برای سرویسهای قطع و وصل به مورد استفاده قرار میگیرند.
Maximum allowable operating pressure: حداکثر فشاری است که میتواند به طور ایمن در خطوط لوله عبور کند و به صورت بار یا کیلوپاسکال بیان میشود. مقدار این فشار بر اساس نوع متریال استفاده شده، حداکثر دمای عملیات و فشار خط لوله تعیین میشود.
Metal seat: طراحی نشیمنگاه به طریقی که در آن سطح اتصال ثابت و اجزای کلاژر متحرک هر دو از فلز ساخته شده است. نشیمنگاههای فلزی میزان نشتی بیشتری نسبت به نشیمنگاههای نرم دارند، اما آنها میتوانند در دماها و فشارهای بالاتر استفاده شوند
Mill test report: گزارش تست آنالیز شیمیایی و فیزیکی مواد است. به طوری خواص شیمیایی و فیزیکی متریال مصرفی در شیرها میبایست مطابق با استاندارد باشد. این گزارش معمولاً توسط خریدار درخواست شده و توسط تولید کننده تهیه میشود
Multiported: شیرهای چند راهه شامل مجراهای ورودی و خروجی مضاعف برای عبور جریان میباشند. طراحی شیرهای توپی و شیرهای سماوری برای شیرهای چند راهه مناسب میباشند.
Multi-turn: دستهای از شیرها (مانند شیرهای کروی، شیرهای دروازهای ، شیرهای سوزنی و …) که برای تغییر حالت شیر از وضعیت کاملاً بسته تا کاملاً باز نیاز به چندین بار چرخاندن استم دارد.
N
National pipe thread: یک رزوهی مخروطی است که برای اتصال اجزای پایپینگ در خطوط لوله مورد استفاده قرار میگیرد
Needle valve: شیرهای چند چرخشی هستند که نام خود را از شکل سوزنی اجزای کلاژر خود گرفتهاند. طراحی شیرهای سوزنی مانند شیرهای کروی میباشد. معمولاً در سایزهای کوچک موجود بوده و در سیستمهای ثانویه برای کاربردهای قطع و وصل استفاده میشوند.
Non-destructive examination: دستهای از تستها هستند که برای تعیین ویژگیهای یک قطعه از مواد سازنده شیر و یا قابل اطمینان بودن آن در استفاده انجام میشوند. این تستها بدون ایجاد هیچ گونه آسیب یا تخریب به مواد صورت میگیرند
Non-rising stem: شیری که استم آن رزوه شده است و چرخش یک اپراتور ثابت باعث بالا رفتن مجرابند (اجزای کلاژر) به منظور باز کردن شیر و پایین آمدن آن برای بستن شیر استفاده میشود.
Normally closed: شیری که معمولا در طول عملیات بسته است. در بسیاری از موارد این شیرها به وسیلهی یک دستگاه مکانیکی در حالت بسته قفل میشوند.
Normally open: شیری که معمولا در طول عملیات باز است. در بسیاری از موارد این شیرها به وسیلهی یک دستگاه مکانیکی در حالت باز قفل میشوند.
O
On-Off valves: شیرهایی که فقط برای کاربردهای قطع و وصل جریان مورد استفاده قرار میگیرند و نمیتوان با استفاده از آنها عبور جریان را کنترل و یا تنظیم کرد.
Operating medium: منبع تغذیهای که برای به کار افتادن یک عملگر استفاده میشود که این منبع تغذیه میتواند به صورت نئوماتیکی، هیدرولیکی یا الکتریکی باشد.
Operating pressure: فشاری که در آن یک شیر معمولا تحت شرایط عادی عمل می کند. این فشار کمتر از فشار طراحی است.
Operating temperature: دمایی که در آن یک شیر معمولا تحت شرایط عادی عمل می کند. این دما کمتر از دمای طراحی است.
Operator: اپراتور یک دستگاه ضمیمه، هندویل، اهرم و یا آچار است که جهت باز و بسته کردن شیر و یا تغییر مکان اجزای کلاژر (مجرابند) مورد استفاده قرار میگیرد.
O-ring: یک رینگ (حلقه) الاستومر که جهت آببندی بهتر در شیر به کار میرود.
P
Packing: یکی از عناصر نرمی که به عنوان آببند برای جلوگیری از نشتی سیال در استمها به کار میرود. این متریال داخل پگینک باکس قرار میگیرد.
Packing box: محفظهای است که استم (ساقه) از داخل آن عبور میکند. این محفظه شامل Packing material،Lantern rings،Guides و دیگر لوازم لازم برای جلوگیری از نشتی میباشد
Parallel gate valve: شیرهای دروازهای موازی از مجرابند تخت به شکل دیسک (Disk Gate) استفاده میکنند که بین دو نشیمنگاه موازی جای میگیرند. یک نشیمنگاه در بالادست و دیگر نشیمنگاه در پاییندست است.
Peek: مخفف شده Polyether ether ketone میباشد که در دستهی متریالهای با استحکام بالا در نشیمنگاه مورد استفاده قرار میگیرد.
Pinch valve: پینچ ولوها دارای دو لولهی پلاستیکی انعطافپذیر میباشند که سیال (که معمولاً دوغابها هستند) از داخل آنها عبور میکند. دو عنصر خارجی فلزی به منظور قطع و تنظیم جریان، این لولههای پلاستیکی را در بر گرفتهاند.
(Piping and instrument diagram (PFD: از لغات تخصصی صنعت شیرسازی بوده و نشاندهنده یک طرح اساسی از سیستم فرآیند است و شامل مواردی نظیر تجهیزات، شیرها و ابزارهای مرتبط میباشد.
Piping schedule: یکی از روشهای بیان قطر لوله میباشد که برای مثال به صورت Sch 40، Sch 80 و … نوشته میشود. هر چه عدد بزرگتر باشد ضخامت لوله نیز بزرگتر است.
Pitting corrosion: خوردگی سطحی که به شکل حفرههای کوچک یا چاله ظاهر میشود. باگذشت زمان اندازه این حفرهها افزایش مییابد
Plug: یکی از انواع مجرابندها است که بیشترین کاربرد را در شیرهای دروازهای دارد و شکلی مخروط مانند د ارد.
Plug valve: شیر صنعتی که از یک پلاگ که به صورت استوانهای یا مخروطی است استفاده میکند و میتوان با چرخش 90 درجهای شیر را باز و بسته کرد. شیرهای سماوری هم بیشتر برای کاربردهای قطع و وصل به کار میروند. عملکرد شیرهای سماوری مشابه شیرهای توپی میباشد.
Pneumatic actuator: عملگرهای نیوماتیکی برای عملیاتهای خودکار و نیمهخودکار استفاده میشوند. این عملگرها با فشار هوا که بر دیافراگم یا پیستون متصل به استم اعمال میشود و هوا را به سمت استم شیرحرکت میدهند.
Polyethylene: یک ترموپلاستیک (مادهای که دراثر گرما نرم و شکلپذیر میشود) انعطافپذیر میباشد که مورد استفاده آن در نشیمنگاههای شیر است
Polypropylene: ترموپلاستیکی است که به اندازه پلیاتیلن انعطافپذیر نیست
Poppet: مجرابند در شیر یکطرفه که توسط فنر در جای خودش نگهداشته میشود
Porosity: به معنی تخلخل است. در فرآیند ریختهگری زمانی که فلز مورد نظر را ذوب میکنند حبابهای ریز هوا روی آن ایجاد میشود. زمانی که فلز سرد میشود این حبابهای ایجاد شده به حره تبدیل میشوند، استحکام شیر را ضعیف کرده و میتواند باعث ایجاد شکستگی در اجزا شود.
Positioner: دستگاهی است که سیگنالهای الکتریکی یا نیوماتیکی را از کنترلر دریافت کرده و با موقعیت فعلی شیر مقایسه میکند. در نهایت اگر موقعیت شیر درست نباشد پوزیشنر فشار وارد میکند یا از فشار وارده بر شیر میکاهد تا در جای درستی قرار گیرد.
Positive material identification: یک فرآیند تست است که در آن متریال نمونه آزمایش مشخص میشود. این تست میتواند با تقریب بالایی ترکیبات شیمیایی را شناسایی کند.
Pressure drop: به معنی اختلاف فشار بین جریان بالادست (جریان ورودی) و جریان پاییندست (جریان خروجی) از شیر میباشد.
Pressure reducing valve: یک شیر خودعملگر میباشد که برای کاهش هرگونه فشار اضافی در سیستم به کار میرود، برای مثال فشار بخار. همچنین این شیرها را با عنوان PRV میشناشند. اگر فشار درونی شیر از حدی بیشتر شود که اجزای کلاژر به نشیمنگاه بچسبند، این شیر عمل میکند.
(Process flow diagram (PFD: یکی دیگر از لغات تخصصی صنعت شیرسازی است که یک طرح کلی از فرآیند را در یک کارخانه مشخص می کند و شامل ابزارها و تجهیزات خط خواهد بود. در این دیاگرام، سایز لولهها و اجزای یوتیلیتی ممکن است نمایش داده نشوند.
PSI: مخفف عبارت Pounds per square inch میباشد. تقسیم پوند بر اینچ به توان 2 که از واحدهای اندازهگیری فشار میباشد
PSIA: کوتاه شده عبارت Pounds per square inch absolute میباشد، پوند بر اینچ مربع (مطلق). این فشار زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که فشار بدون در نظر گرفتن فشار محیط بیان می شود.
PSIG: کوتاه شده عبارت Pounds per square inch gauge میباشد. این واحد زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که فشار نسبت به فشار اتمسفر استاندارد بیان شود.
PT: کوتاه شده عبارت Penetrant Test میباشد که به معنای آزمون مایعات نافلز است که از روشهای آزمون غیرمخرب میباشد
PTFE: پوششی است که بر روی بدنه شیرها قرار میگیرد و به عنوان واشر استفاده میشود و مخفف Polytetrafluoroethylene است.
Q
Quarter turn: شیرهایی که برای تغییر حالت از موقعیت کاملاً باز تا موقعیت کاملاً بسته تغییر زاویه 90 درجهای انجام میدهند. مانند شیرهای توپی، سماوری و پروانهای.
R
Radiography: یکی از روشهای تست و بررسی میباشد که در آن از X-ray (اشعه ایکس) برای تهیه یک عکس از درون قطعه مورد تست استفاده میشود. نتایج رادیوگرافی بر روی یک فیلم تخلخل، Porosity: مواد اضافی که درون حفرههای قطعه به دام افتادهاند و شکستگیهای متریال را نشان میدهد.
Raised face flange: یک نوع از اتصال فلنجی است که سطحی برآمده دارد. این قسمت برآمده میتواند با انواع مختلفی از دندانهها همراه باشد. این نوع از اتصالات فلنجی فشار بیشتری را تحمل کرده و آببندی بهتری را فراهم میکند.
Reduced bore: مجرای کاهنده که در آن قطر درونی شیر از قطر قسمتی از شیر که به خط لوله متصل میشود کمتر است.
Reduced-port valve: نوعی از شیرآلات که قطر مجرای درونی آن از قسمت ورودی و خروجی کمتر است. شیر توپی دارای مجرای کاهنده افت فشار بیشتری نسبت به نوع Full bore دارد.
Regulating valve: نوعی شیر صنعتی است که برای تنظیم جریان استفاده میشود تا فشار خروجی ثابت بماند.
Ring type joint: یک اتصال فلنجی که در سطح اتصال خود دارای شیار مدور است، جایی که یک رینگ فلزی نرم قبل از اتصال سطح فلنجی و پیچ شدن داخل آن قرار میگیرد. رینگ فلزی نرم، معمولاً بیضی یا شش ضلعی است، که پس از اتصال فلنجها و پیچ شدن به منظور آببندی بهتر تغییر شکل میدهد. مدل ring type joint معمولاً برای فشارهای بالا در خطوط لوله استفاده میشود و به صورت مخفف RTJ نمایش داده میشوند.
S
Safety valve: یک نوع شیر اطمینان که به منظور کاهش فشار مضاعف در سرویسهای گاز یا بخار طراحی شده است (برای توضیحات کاملتر روی شیر ایمنی کلیک نمایید)
Sampling valve: شیر نمونهگیری است که به راکتور یا خط لوله متصل میشود و یک نمونه کوچک از سیال را به منظور اطلاع از تغییرات صورت گرفته روی سیال خارج میکند
Screwed bonnet: یک نوع بونت با رزوههای نری که به بدنه شیر با روزههای مادگی متصل میشود
Screwed end connection: این نوع از اتصالات برای فشارهای پایین مناسب هستند. آنها مقرونبهصرفه بوده و به سرعت و بدون دردسر سرهم شده و دو سر آن در خط لوله رزوه میشوند. اتصالات رزوهای در صورت بروز نشتی نیاز به تعویض کامل دارند و از مشکلات آنها امکان تعمیر است
Seal load: در شیرآلات خطی، نیروی تولید شده بر روی استم توسط اکچویتر باید به اندازهای باشد که بر انواع نیروهای مختلفی که بر شفت هنگام باز و بسته کردن و تغییر موقعیت مجرابند شیر اعمال میشود غلبه کند
Seal weld: در اتصالات جوشی در داخل ولو شیارهایی ایجاد میکنند که آببندی بهتر انجام شود
Seat: نشیمنگاه سطح درونی بدنه است که برای ایجاد آببندی با مجرابند اتصال پیدا میکند. در مجرابندهایی که حرکت خطی یا رفت و برگشتی در یک پین یا ترونیون دارند، زمانی که شیر بسته است، مجرابند در تماس با نشیمنگاه قرارمیگیرد.
Seat pressure differential: اختلاف بین فشار عملیاتی و فشار تنظیمی برای سیستم
Seating torque: مقدار گشتاوری که با چرخاندن عملگر در اثر باز و بسته کردن شیرآلات ایجاد میشود
Shaft: میلهای که مجرابند را به عملگر یا اکچویتر متصل میکند
Shut-off: زمانی که شیر در موقعیت بسته قرار دارد و جریان متوقف میشود
Shut-off valve: نوعی شیر که به طور کامل بسته میشود و دارای آببندی بهتری میباشد (فقط به منظور باز و بسته کردن به کار میرود و نه تنظیم موقعیت شیر)
Single-acting actuator: یک نوع از اکچویتر است که هوا وارد محفظهای در آن میشود. این فشار هوا در برابر یک دیسک عمل نموده و آن را حرکت میدهد.
Sliding gate valve: یک نوع از شیرهای دروازهای که در آن یک صفحهی مستطیلی به عنوان مجرابند وجود دارد
Slurry: یک نوع سیال فرآیندی است که به صورت مخلوط جامد در مایع میباشد
Soft seat plug: الاستومری که داخل رینگ فلزی در محل نشیمنگاه در شیرهای کروی قرار گرفته است
Solenoid: از لوازم جانبی است که به عملگر متصل میشود و نقش یک دستگاه کنترلی را ایفا میکند. همچنین میتواند ذخیره هوایی را تنظیم کند به طوری که اکچویتر جریان را باز، بسته یا خفه کند.
Solenoid valve: یک شیر با عملگر الکتریکی است که جهت کنترل سیالات هیدرولیکی و نیوماتیکی استفاده میشود.
Spiral wound gasket: نوعی گسکت که از قسمتهای نرم و سخت تشکیل شده و عمل آببندی را انجام میدهد. یک نوار از جنس استنلس استیل داخل گسکت به منظور ایجاد یک دیسک دایرهای با فضاهای کوچکی که با گرافیت یا دیگر متریال نرم غیر فلزی پر میشوند پیچانده میشود. این نوع گسکت بین دو فلنج قرار میگیرد
Split body: معمولاً به شیرهای توپی اطلاق میشود که از بیشتر از یک بخش تشکیل شده و چند تکه میباشند
Spring: در اکچویترهای دیاگرامی، فنر (spring) جزئی است که نیروی لازم برای مقاومت در برابر پیستون را ایجاد میکند.
Spring rate: مقدار نیروی حاصل از فنر زمانی که در یک اندازه گیری خاص فشرده می شود
Stroke: میزان حرکت مورد نیاز در شیرآلات از نوع خطی یا چرخشی برای تغییر حالت از وضعیت کاملاً بسته تا کاملاً باز
Swing check valve: شیر یک طرفه لولایی که از بدنه (Body) ، بونت (Bonnet) و یک دیسک که به یک پین (Hinge) متصل شده تشکیل شده است.
T
Tank valve: یکی از انواع شیر است که در زیر تانک یا process vessel نصب میشود
Tensile strength: معنی لغوی آن استحکام کششی میباشد و حداکثر میزان نیرویی تعریف میشود که یک قطعه یا متریال میتواند تحمل کند و نشکند. همچنین استحکام کششی نهایی نیز به آن گفته میشود: Ultimate tensile strength) UTS)
Thermoplastic: گرمانرم یا ترموپلاستیک که در خطوط لوله استفاده میشود و با افزایش دما استحکام خود را از دست میدهند. مانند پلاستیک که در تجهیزات و سیالاتی که به صورت طبیعی خورنده هستند که در دمای محیطی معمولاً عمل میکنند
Three-way valve: یکی از انواع شیر انتقال است که دارای سه مجرا میباشد و امکان تغییر مسیر سیال فرایندی در جریان اصلی و ترکیب دو جریان مختلف را به ما میدهد
Throttling: به معنی خفگی میباشد. تنظیم جریان با تغییر موقعیت مجرابند شیر بین حالت باز و بسته انجام میشود تا جایی که به میزان جریان عبوری مورد نیاز برسیم
Through-conduit gate valve: یکی از انواع شیر دروازهای فول بور (دارای مجرای کاملاً باز) است که افت فشار بسیار کمی دارد و میتوان به منظور تمیز کردن خطوط لوله به وسیله پیگرانی یا آبزدایی از آن استفاده کرد
Thrust: نیرویی است که توسط انواع عملگرها به منظور باز و بسته کردن یا تغییر موقعیت مجرابند تولید میشود
Top mounted handwheel: یکی از اکسسوریهای عملگر دستی میباشد که روی آن افزوده شده و در زمان افت فشار استفاده میشود
Top works: تمام اجزایی که بر روی بونت شیر قرار میگیرند، مانند یوغ، هندویل، پوزیشنر و عملگر و…
Torque: (گشتاور) نیروی چرخشی که به شفت شیر اعمال میشود
Toughness: سختی یا میزان مقاومت و تغییر ناپذیری متریال مختلف در برابر نیرویی که به آنها وارد میشود. متریال سخت ابتدا تغییر شکل داده و سپس میشکنند
Trim: قسمتهای داخلی شیر که قابل تعویض و جداشدنی میباشند و در معرض تماس با جریان قرار دارند به طور کلی تریم (Trim) شناخته میشوند و به آنها wetted parts هم گفته میشود
Trunnion mounted ball valve: یکی از انواع شیر توپی بزرگ است که در آن توپی نقش مجرابند را دارد و توسط یک شفت فیکس شده است. این نوع طراحی به دلیل وزن بالای توپی بیشتر در شیرهای بزرگتر و کلاس فشاریهای بالاتر استفاده میشود
Tubing: مجراهای کوچکی در اکچویترهای هیدرولیکی یا نئوماتیکی وجود دارند که آب یا هوا از طریق آنها انتقال داده میشود
Turbulence: به معنی تلاطم است، یکی از ویژگیهای بد جریان میباشد و در هنگام بالا رفتن سرعت و وجود موانعی که در شیر یا سیستم فرایند وجود دارند رخ میدهد.
U
Ultrasonic testing: تست Ut که در این روش متریال مورد نظر با فرکانسهای بالای صوتی به منظور تشخیص اجزاء، حفره و شکستگی بمباران میشود. امواج صوتی برگشتی میزان و عمق حفرهها را نشان میدهند.
Upstream: جریان ورود سیال ف